بیا قرار بگذاریم که . . . هیچ وقت با هم قراری نداشته باشیم ! بگذار همیشه اتفاق بیافتد ! این طور بهتر است من هر لحظه منتظر اتفاقم ! منتظر ِ یک اتفاق که " تــــو " را به " مـن " برساند... شاید تکراری باشم اما شک نکن تکرار نمی شوم... این بــار کـه می آیی ، خنــده هایت یادت نـــرود من هم لبـــاس های جیب دار تن می کنم می خواهم همه ی خنده هایت را در جیب هایم پنهان کنم برای روزهــــای بــدون تــــو... از همان ابتدا دروغ گفتند! مگر نگفتند که "من" و "تو" ، "ما" می شویم؟! پس چرا حالا "من" این قدر تنهاست! از کی "تو" اینقدر سنگ دل شد؟!... اصلا این "او" را که بازی داد؟!... که آمد و "تو" را با خود برد و شدید "ما"! می بینی قصه ی عشقمان! فاتحه ی دستور زبان را خوانده است! به اندازه چای داغ شبهای امتحان دوست دارمت اما... اضطراب نمی گذارد
نه گرمایت را حس کنم نه آرامشت را! قلابت را بدون طعمه بینداز ...
اینجا فراوانند ماهیانی که سیرند از زندگی ... بی همگان به سر شود بیتو به سر نمیشود " پیــنوکـــیو! دوستت دارم را ساده مگیر من برای گفتنش همه وجودم را به کار گرفته ام! من یک دخترم نگاه به صدا و بدن ظریفم نکن! اگر بخواهم تمام هویت مردانه ات را به آتش خواهم کشید...
مثل آیـیـنـه شـده ام...
دلـم روشــن اســت ... و پــشـتــوانـه ام ســیـاه ... از ماجرای عشقت رو سفید بیرون آمد... موهایم
یک مترسک خریده ام عطر همیشگی ات را به تنش زده ام در گوشه اتاقم ایستاده درست مثل توست ، فقط اینکه روزی هزار بار از رفتنش مرا نمی ترساند . . .
داغ تو دارد این دلم جای دگر نمیشود
دیده عقل مست تو چرخه چرخ پست تو
گوش طرب به دست تو بیتو به سر نمیشود
جان ز تو جوش میکند دل ز تو نوش میکند
عقل خروش میکند بیتو به سر نمیشود
خمر من و خمار من باغ من و بهار من
خواب من و قرار من بیتو به سر نمیشود
جاه و جلال من تویی مکنت و مال من تویي
آب زلال من تویی بیتو به سر نمیشود
گاه سوی وفا روی گاه سوی جفا روی
آن منی کجا روی بی تو به سر نمیشود
دل بنهند برکنی توبه کنند بشکنی
این همه خود تو میکنی بیتو به سر نمیشود
بی تو اگر به سر شدی زیر جهان زبر شدی
باغ ارم سقر شدی بی تو به سر نمیشود
گر تو سری قدم شوم ور تو کفی علم شوم
ور بروی عدم شوم بیتو به سر نمیشود
خواب مرا ببستهای نقش مرا بشکستهای
وز همهام گسستهای بیتو به سر نمیشود
گر تو نباشی یار من گشت خراب کار من
مونس و غمگسار من بیتو به سر نمیشود
بی تو نه زندگی خوشم بیتو نه مردگی خوشم
سر ز غم تو چون کشم بیتو به سر نمیشود
هر چه بگویم ای سند نیست جدا ز نیک و بد
هم تو بگو به لطف خود بیتو به سر نمیشود
چوبـــی بمان ؛ آدم ها سنگی اند ، دنیایشان قشنـگ نیســـت. . . "
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |